الماس سرخ پارت ۶

Metra · 18:27 1402/12/29

کروکو : تق تق تق 

آیدا: کیه 

کروکو : منم کروکو 

آیدا در را باز می‌کنه 

آیدا : سلام کروکو چرا بی خبر امدی 

کروکو : سلام داشتم از ایجا رد می شدم گفتم یه سری به تو بزنم 

آیدا: خوب کاری کردی اتفاقن تو خونه حوصلم سر رفت بود 

کروکو : چرا میگه آکاشی خونه نیست 

آیدا : نه نیست حلا بیا تو برات یه چایی بریزم 

کروکو : ممنون 

وبعد کروکو داخل خونه شود وبا خودش گفت حلا باید برم تو اتاق اکاشی و این میکرو فن نا تو اتاقش بزارم کروکو از پله ها بالا رفت و به اتاق آکاشی رسید در اتاق را باز کرد و میکروفن زیر تخت اکاشی گذاشت در همن مو قه صدای آیدا آمد 

آیدا: کروکو کجایی چاییت آمادس 

کروکو : الان میام رفته بودم دست شویی 

و کروکو از پله پایین رفت 

کروکو : عجب  چایی خوش مزه ای 

آیدا:  نوش جون میگم کروکو به نظرت عروسیمونا کی بگیرم

کروکو : دو هفته دیگه چه طوره 

آیدا : خیلی خوبه 

کروکو : خب من دیگه باید برم 

آیدا: کجا چند دقیقه دیگه صبر کن الا دادشم میرسه 

کروکو : نه دیگه باید برم کار دارم 

آیدا : باشه پس خدافظ

کروکو : خدافظ 

کروکو با عجله در بست و از خانه آکاشی دور شد و سوار ماشین شد و به سمت سازمان که توش کار می کرد رفت و بعد از چند سا عت به اونجا رسید 

کروکو : سلام ریس اون کاری که ازم خاصی را انجام دادم 

ریس : آفرین کسی که نفهمید 

کروکو : نه ریس تا کی باید به این کار ادامه بدم 

ریس:تا وقتی که تمام اعضای گروه را پیدا کنیم 

کروکو : ولی ما تقریبا همه اونارا شناسایی کردیم بهتره زود تر وارد عمل بشیم 

ریس: می دونم که تا اینجا خیلی زحمت کشیدی و ما باید ریس شو نا شنا سایی کنیم 

کروکو : آکاشی خیلی با هوشه می ترسم بفهمه و همه جی لو بره اون امروز کسایی را که می خاستن اوش بدن را کشت می ترسم فهمیده باشه که من مامورم

ریس :نترس به قول می دم تا این دوروز این پرونده را جمع کنیم حلا برو خونه و استرا حت کن 

کروکو :چشم ریس