الماس سرخ پارت ۵

Metra · 20:55 1402/12/28

دن : آکاشی می تونم عکس اونایی را که کشتی ببنم 

آکاشی : باشه بیا بینشون 

میدوریما :  آکاشی عکسارا برا ریس فرستادی

آکاشی:  آره  

موراساکی : اکاشی کجا میری 

اکاشی : خونه 

موراساکی : پس من می رسونمت

دن : همین بغل نگه دار من پیاده می شم 

مورا ساکی : باشه 

دن : ممنون خداحافظ همگی 

اکاشی : بعد این چهاراه را رد کردی نگه دار من پیاده می شم 

مورا ساکی : میگه نگفتی می رم خونه 

آکاشی:  یادم  اومد یکاری دارم 

موراساکی : رسیدم 

آکاشی: ممنون فعلا 

آکاشی رفت تا رسید به یه کافی شاپ 

اکاشی : چیکار داشتی گفتی بیام 

ناشناس : میخام بهت یه موضوع خیلی مهم را بگم 

آکاشی : چه موضوعی 

ناشناس : در مورد دامادتونه 

آکاشی : منظورت کروکواه

ناشناس : آره 

آکاشی: چی میای بگی 

ناشناس : اون یه مامور مخفیه 

آکاشی : چی باورنمیشه  شاید اشتباه میکنی 

ناشناس : من خبرم ما بهت گفتم باور کردنش با تو