بعد چند وقت مهمونی تموم شد
کروکو : تق تق تق
آکاشی : بیاتو
کروکو : کاری داشتی
آکاشی: آره بیابشین
کروکو : باشه
آکاشی : ببین من باید از کشور خارج شم شاید دیگه بر نگردم ازت می خوام هواست به آیدا باشه و مواظبش باشی
کروکو : ولی آخه چرا می خوای از کشور خارجشی؟
آکاشی : نمی تونم بهت توضیح بدم فقط به من قول بده
کروکو : باشه بهت قول می دم
درهمین موقع تلفن آکاشی زنگ خورد
آکاشی: الو
ناشناس :الو دیگه نمی خاد از کشور خارج بشی فقط به این آدرسی که برات می فرستم برو و کار همشو نا تموم کن
اکاشی : اما آخه چرا بیشتر توضیح بده
ناشناس : نمی تونم بیشتر از این توضیح بدم فقط اینا بدون که آنا همونا یی هستن که می خاستن لوت بدن جاسوسا ما اونا را شناسایی کردن و تو باید از شر اونا خلاص بشی یادت باشه اگه این کارا نکنی همه مون لو میرن پس آینده همه ما به تو و گروت بستگی داره
آکاشی :باشه زود ادرس را بفرست
ناشناس : یادت باشه وقتی همه شو نا کشتی عکس بگیر و برا من بفرست
و بعد تلفن قطع شد