ستاره طلایی پارت ۱

Metra · 20:50 1403/01/07

رایان : چرا ناراحتی ریوتا 

ریوتا : الیزا فکر می کنه من اونا دوست ندارم از نظر اون من یه آدم هوس بازم 

رایان : چرا باهاش حرف نمی زنی 

ریوتا : تا باهاش حرف می زنم یه جوری از دستم فرار می کنه 

رایان : تو‌ پادشاه این کشوری یعنی نمی تونی با یه دختر حرف بزنی 

ریوتا : اون با بقیه فرق داره 

رایان : من خواهر خودم ما خوب می شناسم یه جوری جلوش جلب توجه کن 

ریوتا : من پادشاهم نمی تونم همینجوری از قصر خارج شم 

رایان : تا حالا پادشاه خجالتی ندید بودم 

ریوتا :من  خجالتی نیستم