الماس سرخ پارت آخر

Metra · 20:10 1403/01/06

۱۲ سال بعد 

دن : بابا امروز می ریم پارک 

اکاشی : امروز کار دارم با مامانت برو ولی فردا بهت قول می دم ببرمت 

دن : اما من می خام باشما بیام 

رُزا: وقتی بابا میگه نیمده حرف گوش کن 

دن : نمی خام

اکاشی : رو حرف خواهر بزرگترت حرف نزن 

مرلینا : یه خبر خوب براتون دارم عمه آیدا بچه هاش دارن می 

اکاشی : برای چی 

مرلینا : تولد رُزا ست دیگه

در همین موقعه صدای زنگ آمد 

دن : آجون عمه 

رُزا : من در را باز می کنم 

آیدا: سلام‌ بچه ها براتون سو غاتی آوردم 

دن و رُزا باهم داد زدن اخجون 

آیدا: ایملی ادنا برین باهم بازی کنین 

اکاشی : کروکو کجاس 

آیدا: الان دیگه پیداش میشه 

 

 

 

خب اینم پارت آخر امید وارم خوشتون آمده باشه