الماس سرخ پارت ۱۷

Metra · 15:16 1403/01/05

ناشناس :اگه جایی داری می تونی تو خونه ما بمونی 

اکاشی : خیلی ممنون از لطفتون اما نمی تونم 

ناشناس : چرا 

اکاشی : چون خواهرم تو بیمارستان هست 

ناشناس : خب اونم بیار 

اکاشی : واقعان از توخیلی ممنون 

ناشناس:  خواهش می کنم 

از زبان اکاشی رفتم بیمارستان و به خواهرم گفتم بدو بریم از این به بعد یه جایی را داریم که با خیال راحت می تونیم زندگی کنیم 

چند سال گذشت 

ناشناس :آفرین  اکاشی تو واقعان خیلی خوب تونستی همه آدمایی را که بهت گفتم بکشی بدون این که یه ردی از خودت به جا بزاری 

اکاشی : وظیفه هست شما به گردن ما خیلی حق دارید 

ناشناس از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت مثل این که آیدا و مرلینا خیلی دوستای خوبی شدن 

اکاشی : بله 

ناشناس : می به تو لغب رییس آدم کش را بدم 

اکاشی : اگه می شه این لغب به من ندید 

ناشناس : چرا 

اکاشی : چون لیاقت شا ندارم 

ناشناس : تو قابل اعتماد ترین کسی هستی که می تونم داشته باشم پس این لغب را قبول کن 

اکاشی : چشم 

پایان فلش بک 

کروکو : ماجرا این بود 

آیدا: آره همش همین بود 

کروکو : من میگم بهتر فردا عروسی کنیم و بریم یه کشور دیگه که نه تو تو روی اکاشی وایسی نه من مجبور شم اونا بکشم فردا از این شغل استفا می دم 

آیدا: فکره خیلی خوبیه