از زبان اکاشی تا پول از اون گرفتم رفتم به سمت بیمارستان تا رسیدم اونجا پول را به دکتر دادم
دکتر : پول از کجا آوردی
اکاشی : جورش کردم حال خواهرم چه طور
دکتر: حالش خوبه دو روز باید استراحت
از زبان آیدا چشاما که باز کردم اکاشی را دیدم
آیدا: دادش مامان بابا کجان
اکاشی : اونا رفتن
آیدا : کجا
اکاشی : خونه مارا ول کردن رفتن از این به بعد ما باید دو تایی زندگی کنیم الان من باید برم جایی کار دارم
آیدا: نرو من می ترسم
اکاشی : زود بر می گردم
از زبان اکاشی رفتم همونجا نجا که اون مرده را دیدم
ناشناس : فکردم نمییای
اکاشی : بهت قول دادم که بیام
ناشناس : کم کسی پیدا می شه که سر قولش بمونه حالا بیا سوار ماشین شو که بریم
از زبان اکاشی سوار ماشین شدم و رسیدم به خونه اون تا در را زد یه دختری که هم سن سال من بود درا باز کرد
ناشناس : معرفی می کنم دخترم مرلینا راستی تو اسمتان به من نگفتی
اکاشی : من اکاشی هستم از آشنایی با شما خوشوقتم
نا شناس: خب تو اول باید سواد داشته باشی ببنم چند سالته
اکاشی : ۷ سالمه
ناشناس : خوب جایی را داری که شب اونجا بمونی
اکاشی : نه