الماس سرخ پارت ۱۶

Metra · 14:52 1403/01/05

از زبان اکاشی تا پول از اون گرفتم رفتم به سمت بیمارستان تا رسیدم اونجا پول را به دکتر دادم 

دکتر : پول از کجا آوردی 

اکاشی : جورش کردم حال خواهرم چه طور 

دکتر:  حالش خوبه دو روز باید استراحت 

از زبان آیدا چشاما که باز کردم اکاشی را دیدم 

آیدا: دادش مامان بابا کجان 

اکاشی : اونا رفتن 

آیدا : کجا 

اکاشی : خونه مارا ول کردن رفتن از این به بعد ما باید دو تایی زندگی کنیم الان من باید برم جایی کار دارم 

آیدا: نرو من می ترسم 

اکاشی : زود بر می گردم 

از زبان اکاشی رفتم همونجا نجا که اون مرده را دیدم 

ناشناس : فکردم نمییای 

اکاشی : بهت قول دادم که بیام 

ناشناس : کم کسی پیدا می شه که سر قولش بمونه حالا بیا سوار ماشین شو که بریم 

از زبان اکاشی سوار ماشین شدم و رسیدم به خونه اون تا در را زد یه دختری که هم سن سال من بود درا باز کرد 

ناشناس : معرفی می کنم دخترم مرلینا راستی تو اسمتان به من نگفتی 

اکاشی : من اکاشی هستم از آشنایی با شما خوشوقتم 

نا شناس:  خب تو اول باید سواد داشته باشی ببنم چند سالته 

اکاشی : ۷ سالمه 

ناشناس : خوب جایی را داری که شب اونجا بمونی 

اکاشی : نه