اکاشی یعنی راست میگه ولی من حاضر نیستم همچین کاری را بکنم می رم خونه و بالای پشتبوم غایب می شم
از زبان اکاشی وقتی رسیدم خونه دیدم که اوژانس دو خونه ماست با سرعت دویدم رفتم به مامانم گفتم چی شده
مامان آکاشی : آیدا از بالا پله افتاد پایین و بیهوش شد ما هم داریم می ریم بیمارستان
اکاشی: منم میام
مامان اکاشی: باشه بیا
از زبان اکاشی : وقتی که به بیمارستان رسیدیم دکترا آیدا را دید و گفت باید سریع عمل بشه
بابا اکاشی : ما پول نداریم اینم اینجا بمونه هر کاری خاستین با هاش بکنین
اکاشی : ولی ما نمی تونیم اونا همین چطوری ولش کنیم
بابای اکاشی : تو هم اگه خیلی دوست داری همینجا بمون به دوتا آدم فت خور نیازی نداریم منا مانت می ریم
اونا رفتن
اکاشی: آقای دکتر تورا خدا عملش کنید من پولا بهتون می دم
دکتر : اگه نتونستی پولاجور کنی چی
اکاشی : جورش می کنم
دکتر : پس باید ایجارا امضا کنی
اکاشی : باشه
آز زبان اکاشی رفتم همونجا که اون مرده را دیدم ولی اون نبودش دیگه داشتم نا امید می شدم که یدفعه اون آمد
ناشناس : می دونستم که قبول میکنی
اکاشی: می شه دستمزدها زود بدین آخه خواهرم تو بیمارستان نه
ناشن: اس : آنقدر پول کافیه
اکاشی : بله خیلی ممنون
ناشناس : فردا به همین آدرس بیا
اکاشی : سواد ندارم
ناشناس: خیلی خوب من فردا میام دنبالت