از زبان مرلینا دنبال اکاشی بودم که اونا دیدم که از دستش داره خون میاد سریع رفتم سمتش بهش گفتم چی شده
اکاشی : چیزی نیست تیر خوردم
مرلینا : خیلی داره از دست خون میاد بیا تا برسونمت بیمارستان
اکاشی : نه نمی خاد چیزی نیست
از زبان مرلینا خیلی داشت تعارف می کرد منم دستشان گرفتم و سوار ماشینم کردم
اکاشی : کجا داریم می ریم
مرلینا : بیمارستا ن
اکاشی : چرا داری بهم کمک می کنی
مرلینا : چون فقط تو برام موندی
آکاشی : منظورت چیه
مرلینا : فقط تویی که میتونی بهم کمک کنی انتقام بگیر تو گرو همون همه مردن فقط ما دوتا زنده ایم
اکاشی : امشب کروکو می کشم
مرلینا : مثله اینکه دوست داری زود از دستم را حت شی
اکاشی : منظورم این نبود
مرلینا : می دونستم داشتم شو خیلی می کردم جدی نگیر دیگه رسیدیم بیمارستان
اکاشی : باشه
از زبان مرلینا تا رسیدیم بیمارستان رفتیم پیش دکتر تا تیر را از دست اکاشی در بیاره
آقای دکتر : خوشبختانه تیر از دستش دی اومده ولی باید چند روز تو خونه بمونه
مرلینا : باشه ممنون آقای دکتر
از زبان مرلینا : کارمون با بیمارستا که تموم شد با اکاشی سوار ماشین شدیم
مرلینا : جایی داری بری
اکاشی : آره
مرلینا: دروغ نگو
اکاشی: تو از کجا می دونی دارم دورغ می گم
مرلینا: یه دستی زدم بیا خونه من
اکاشی : نه مزاحمت نمی شم
مرلینا مزاحم نیستی
خوب این پارت تموم شد چون نتونستم عکس مرلینا را تو پست قبل بزار رو عکس کاور این پست گذاشتم