لوکا : بفرمایید رسیدیم
مرینت : واییییییییییی چقدر قشنگه
لوکا : پیاده شو
مرینت: باشه
لوکا : اگه دوست داری بگو بازم بیارمت
مرینت : حتما میگم میتونی با آدرین دوست بشی
لوکا : فکر نکنم بعد از اون کاری که باتوکرده
مرینت : حتی بخاطر من
لوکا : به خاطر تو حتا حاضرم با دشمنم دوست بشم
مرینت: یعنی آدرین دشمنته
لوکا : نه منظورم این نبود
مرینت : داشتم شوخی میکردم
لوکا : از دست تو حالا اگه خسته شدی بگو برسونمت خونه
مرینت: ولی ما که تازه اومدیم
لوکا : الان دیگه ساعت ۱۰ میترسم دیگه بابات نگرانت بشه
مرینت : باشه بریم