سرباز : عالی جناب خانم الیزا می خان شما را ببینند
ریوتا : بگو بیاد تو
سرباز :چشم
سرباز :بانو عالی جناب اجازه ورود دادن
الیزا : سلام ریوتا
ریوتا : سلام اینجا چیکار می کنی
الیزا :می خام بهت بگم که ....
ریوتا : زود بگو
الیزا : من ازت بدم نمی یاد فقط فکر می کنم که یکم
ریوتا: یکم چی فکر می کنی من یه آدم هوس بازم یا ازت خوشم نمی یا د من هیچ کدوم از اینا یی که تو فکر می کنی نیستم
الیزا : اما تو از کجا فهمیدی که من همچین فکری دارم
ریوتا : از رفتارات معلوم بود
الیزا : ببخشید که باعث شدم نارحت بشی
ریوتا : خوشحالم که بهم گفتی