وبلاگ ریوتا

وبلاگ ریوتا

این جا وبلاگ انیمه بسکتبالیستا هست

الماس سرخ پارت ۱۰‌

الماس سرخ پارت ۱۰‌

Metra · 16:01 1403/01/02

از زبان کروکو داشتم فرار می کردم که صدای شلیک آمد فکر کردم که مردم اما چشاما که باز کردم دیدم که میزوکی بالا سرم اون با لبخند بهم گفت که دیگه نگران نباش همه چی تموم شد همه شونا گرفتیم 

از زبان آکاشی داشتیم دنبال کروکو می رفتیم که صدای شلیک آمد فکر کردم که کروکو مرد اما دیدم که کاگامی افتاده نمی دونستم باید چیکار کنم فقط به آمبولانس زنگ زدنم تا برسیم به بیمارستا ن هزار بار مردم زنده شدم به بیمارستان که رسیدیم کاگامی را بردن اتاق عمل بعد چند ساعت دکتر آمد 

اکاشی : آقای دکتر حالش چه طوره 

دکتر : هر کاری از دستمون بر میاد انجام دادیم اما عمرشون به دنیا نبود برا تون متاسفم 

از بان اکاشی تا این خبر را شنیدم بی اختیار پاهام شل شد روی زمین افتادم تا به خودم آمدم دیدم که گوشم داره زنگ می خوره 

اکاشی : الو دن چی می گی 

دن : الو اکاشی کجایی 

اکاشی:  صدات چرا این جوریه 

دن : اکاشی پلیسا مارا پیدا کردن و همه مونا کشتن فقط من زنده موندم مو مواظب خودت باش نزار اونا بگیرند 

صدای پلیسا داره میاد فکر کنم منا پیدا کردم خوشحالم که تو آخرین کسی بودی که باهاش حرف زدم 

از این که دیدمت و باهات آشنا شدم  خوشحالم خدافظ تا قیامت  

بعد تلفن قطع شد 

اکاشی : الو دن دن جواب بده 

لعنتیا انتقام همشون ازت می گیرم کروکو 

از زبان آکاشی بعد شنیدن این خبر رفتم سمت مخفیگاهمون دیدم که همه را کشتن دن هم اونجا بود گوشیش دسش بود 

دیگه نتونستم اونجا بمونم از اونجا رفتم 

الماس سرخ پارت ۹

الماس سرخ پارت ۹

Metra · 20:45 1403/01/01

کاگامی : آدرس همین جاست 

اکاشی : از دیوار می ریم تو 

کاگامی : تو قلاب بگیر من می رم تو 

اکاشی : بیا زود برو بالا 

کاگامی : الان میرم 

اکاشی : رسیدی 

کاگامی : آره الان در را برات باز می کنم بیا تو طبقه ۳ هست 

اکاشی : بیابریم تا نفهمیده 

کاگامی : از کجا میخاد بفهمه 

اکاشی : من از کجا بدونم شاید یکی بهش بگه 

کاگامی :این حرفا را ول‌کن 

اکاشی : من رفتم تو زود بیا 

کاگامی : دارم میام 

اکاشی : چقدر پله دارن 

کاگامی : باید با آسانسور می رفتم 

اکاشی : به‌نظر زنگ بزنیم 

کاگامی : آره دیگه روح نیستم که از دیوار رد شیم 

اکاشی : اونجاس رسیدیم من زنگ می زنم 

اکاشی زنگ را زد 

از زبان کروکو من داشتم برای آیدا شام درست می کردم که صدای زنگ در آمد رفتم درا باز کنم که دیدم آکاشی باتفنگ اومد تو خاستم در را ببندم ولی پا شا لای در گذاشت و در را هل داد کاگامی بعد اکاشی وارد شد 

کاگامی :حالا انتقام خواهرم ازت می گیرم 

کروکو : اما من نمی خاستم خواهرتا بکشم 

کاگامی : حنات پیش من رنگی نداره تو بهترین دوستم بودی چه طور دلت آمد این کارا کنی حد اقل منا می کشتی نامرد 

آیدا با داد : اینجا چه خبره 

اکاشی : آیدا تو اینجا چیکار می کنی برو بیرون 

آیدا: نمی رم تا بم نگی ایجا چه خبره نمی رم

اکاشی : برو تا بعد بگم 

ایدا : همین الان بگو 

کاگامی : یا می ری یا توهم می کشم 

اکاشی : اوی با خواهر من درس حرف بزن 

کاگامی : هرجوری بخام حرف می زنم

کروکو : آیدا بیا تا اینا باهم دعوا می کنن ما از جا بریم 

آیدا : باشه 

اکاشی:  بس کن  اونا فرار کردن 

کاگامی : زود باش بریم دنبالشون 

آیدا:کروکو زود باش دارن میان دنبالمون 

کروکو:  اونا با من کار دارن سوچ ماشین بگیر فرار کن 

آیدا: ولی تو چی 

کروکو با داد : اون کاری که گفتم ما انجام بده برو جونیا نجات بده 

از زبان آیدا کروکو سویچ ما شیناواترا بهم داد و ازم خاست که فرار کنم منم مجبور شدم که فرار کنم 

اکاشی: کاگامی زود باش شلیک کن 

کاگامی : الان می زنمش 

 

 

  

 

 

الماس سرخ پارت ۸

الماس سرخ پارت ۸

Metra · 14:25 1403/01/01

از زبان کروکو باید به آیدا زنگ بزنم و همه چیه براش توضیح بدم قبل این که دیر بشه 

کروکو: الو آیدا می خام بینمت  یه موضوعی هست که باید بهت بگم 

آیدا : باشه اتفاقا من می بهت یه چیزایی را بگم 

کروکو : کجا هم دیگه را ببینیم 

آیدا : همون کافی شاپ قبلی 

کروکو: باشه 

آیدا: خوب اون چیزی که می خاستی را بگو 

کروکو : نه اول تو بگو 

آیدا : باشه اول من می گم می دونی قبل از این که تو را ببینم یه نامزدی داشتم اسمش دن بود قرار بود باهم ازدواج کنیم ولی وقتی که تو را دیدم با اون بهم زدم امروز دوباره دیدمش می ترسم که نزار ما به برسیم بهتره روز عروسی را جلو بندازیم 

کروکو : اگه تو اطوری می خای باشه از نظر من همین فردا عروسی را بگریم 

آیدا باخوشحالی: وای ممنونم کروکو حلا تو اون چیزی که می خاستی را بگو 

کروکو : باشه شغل واقی اینه که من یه مامور هستم ماموریت من این بود که بفهمم کی ادامای بی گناه را می کشه مایه سرنخ پیدا کردیم که اون سرنخ به داداشه تو ختم می شو ماموریت من این بود که یه جوری وارد خانوادتون شم و از طریق تو بفهمم که اکاشی چیکار می کنه و تمام کسایی را که با اون هم دست هستم را بگیریم 

آیدا: یعنی تو این همه مدت منا بازی دادی باور نمی شه 

کروکو : شاید اولش این طور بود ولی بعد واقعا عاشقت شدم واسه همین همه چیا بهت گفتم 

آیدا: کاش همون اول اینا بهم می گفتی که کار به اینجا نرسه

کروکو : واقعا ازت معذرت می خام 

آیدا: باید بهم قول بدی که دیگه هیچ وقت بهم دروغ نگی 

کروکو : بهت قول می دم حلا برا این که از دلت در بیارم امشب بیا بریم خونه ما 

آیدا : باشه  ولی شام باتو 

کروکو: باشه 

حلا می ریم سراغ آکاشی 

اکاشی : کاگامی آدرس خونه کروکو را داری 

کاگامی :آره می خای کارش تموم کنی 

آکاشی:  آره 

کاگامی : منم باهات میا م یه خورده حسابی با کروکو دارم 

اکاشی : چه خورده حسابی 

کاگامی : اون لعنتی برا این که منا گیر بندازه خواهرم ما کشت من می خام اونا هرچی که واسش مهمه را نابود کنم 

آکاشی : هرجوری دوست داری انتقامتا بگیر ولی کاری به خواهر من نداشته باش 

کاگامی : اگه اون خواهر تو نبود حتما می کشتمش ولی چون خواهر تو کاری باهاش ندارم 

اکاشی : زود آدرسش بده تا بریم 

کاگامی : آدرس اینه 

اکاشی : پس بریم 

کاگامی : بریم